این بار شما را به پای داستان مریم مرشدیان آموزگار دوره ابتدایی می نشانیم.
مهرماه سال ۹۹ بود که با اوج گرفتن بیماری کرونا مدارس به صورت کاملا مجازی فعالیت خود را شروع کردند.
مرشدیان این طور روایت می کند: من در آن سال ۴۴ دانش آموز داشتم.
آبان ماه بود که یکی از دانش آموزان خوب کلاسم به مدت دو روز غیبت داشت و طی تماسی که با مادر وی داشتم ایشان گفتند که فرزندشان چند روزی هست که تب و گوش درد دارد.
خلاصه برای سومین روز غیبت مجدد پیگیر شدم، مادر دانش آموز که در بیمارستان بود با لحنی غم انگیز گفت: متاسفانه دخترم به سرطان خون مبتلا شده است.
آموزگار کرجی آن لحظه را یکی از بدترین لحظات عمر خود توصیف کرد.
او می گوید: بی اختیار همراه با مادر دانش آموز گریه کردم وتصمیم گرفتم که هر طور شده و به هر طریقی که شده به دانش آموز نازنینم و مادر او کمک کنم.
در مدت یک ماه اول دانش آموز حال وخیمی داشت و صحبت کردن با او و دلگرمی دادن تنها کار این معلم بود.
زمستان دیگری از راه رسید و مریم مرشدیان از احوال آن روزها می گوید: نگار دوره شیمی درمانی را می گذراند، وضعیت او کمی بهتر شده بود و من فیلم های تدریس خود را برای مادر او می فرستادم، به صورت تلفنی و گاها تصویری صحبت می کردیم و درس ها را مرور می کردیم و روزهایی که کمی بهتر بود به من می گفت خانم از من درس بپرسید.
در این مسیر طولانی و پرفراز و نشیب، خانم معلم مدرسه امام مهدی (عج) محمدشهر می دانست که خدای زمستان های سرد، خدای بهار طرب انگیز نیز هست.
خانم معلم ادامه می دهد: از طرفی کار آموزشی و تشویق نگار که تو میتونی و تو بهترین هستی و از طرفی به مادر فداکار که تنها فرزندش دوران سخت شیمی درمانی را سپری میکرد، دلگرمی می دادم.
آری نسیم دلنواز بهاران وزیدن گرفت، نگار به خانه برگشت.
مرشدیان که خود مادر دو فرزند است و معتقد است:" تمام زندگی من در وجود دو دخترم خلاصه می شود" ادامه می دهد: بعد از بازگشت نگار به خانه ،تمام فیلم های تدریس را از آبان تا پایان اسفند ماه در قالب لوح فشرده آماده کردم و به منزل او بردم و با هم تمرین کردیم و در طی دوران غیبتش نگذاشتم که دوستان و همکلاسی هایش متوجه بیماری سخت او شوند.
حال بعد از گذشت سه سال از آن روز ها هنوز باهم در ارتباط هستیم و با لطف و عنایت خداوند، این دختر نازنین تا یک ماه دیگر آخرین دوره درمان خودش را سپری خواهد کرد و در صحت و سلامت زندگی می کند.
او ارتباط معلم و دانش آموز را بسیار اثرگذار دانست و افزود: از همان لحظه ورود معلم در روز اول مهر به کلاس، نگاه معلم، لبخند معلم، صحبت کردن معلم و رفتار او همگی به صورت غیر مستقیم بر روی دانش آموزان تاثیر بسزایی دارد و از طرفی زمانی که دانش آموزان در روز اول مهر خود را معرفی میکنند و از اهداف خود در سال تحصیلی می گویند ،معلم میتواند با برقراری ارتباط مناسب، آنها را برای رسیدن به هدف خود و پیشرفت ترغیب کند.
وی در پایان از آرزویش برای معلمان و دانش آموزان می گوید: آرزوی من برای نظام تعلیم و تربیت،معلمان و دانش آموزان ارائه یک زمینه آموزشی عالی و با کیفیت است که به دانش آموزان امکان پیشرفت و رشد همه جانبه در زندگی را بدهد.
از شما سپاسگزاریم که نظرات و پیشنهادات سازنده تان را با ما در میان می گذارید