حوالی میدان مرکزی کرج، اطراف امامزاده حسن؛ گروهی از دستفروشان که مسیر را برای تردد عابری سخت کردند و سد معبر قلمداد میشوند اقدام به فروش کالای ممنوعه میکنند؛ برخی از این اقلام دزدی و برخی دیگر در گروه مواد مخدر قرار میگیرد، حتی چاقوهایی که از آن به عنوان سلاح سرد نیز یاد میشود.
ساعت ۶ عصر، هنوز حس میکنم رگهای زیر پوستی ام از شدت حرارت پوستم را میسوزاند، چاقوی دسته کوتاه انگار قرار بود کارم را تمام کند.
ساعت ۱۲ ظهر؛ همیشه برای پیاده روی مسیرهای مختلف را انتخاب میکنم امروز قرعه به نام شاه عباسی و میدان کرج افتاد، منطقه ای از کرج که بافت مسکونی و تجاری زیادی را در خود جای داده است.
اما قسمت ناراحت کننده ماجرا همیشه برای وجود تعدادی دست فروش است، این بندگان خدا برای لقمه نان حلالی حتی ناچیز در قدم اول غرور خود را حراج میکنند تا بتوانند اجناس را بفروشند، خیلی سخت است چه برای زن چه برای مرد، که بخواهد از عابرین در خواست کند نگاهی کنند تا شاید چیزی بخرند.
سالهاست دست فروشی به یک جز خارج نشدنی از جامعه تبدیل شده است.
این افراد چون سرمایه زیادی برای اجاره مغازه و .
.
.
ندارند ناگزیر دست به دست فروشی اجناس نو میزنند.
این ماجرا به خودی خود و با کمک مامورین شهری مشکلی ایجاد نمیکند.
اما داستان از اینجا شروع میشود که عده ای در غالب دست فروشی دست به فروش اجناس غیر مجاز یا کهنه میزنند.
هنوز با فکر این روز سخت، حس بدی به من دست میدهد، چایی سازم را روشن میکنم و تا به جوش آمدن آب تمام فکرم را متمرکز به ترم اول دانشکده میکنم.
کلاس حقوق جزا، استاد شروع کرد به درس داد: «طبق ماده ۲ قانون مجازات اسلامی رفتاری جرم تلقی میشود که قانون برای آن مجازات تعیین کند.
پس دست فروشی جرم نیست اما اگر این رفتارها بهداشت روانی جامعه را به خطر بندازد میتوان منطبق کرد بر مصادیقی که قانون آنها را جرم انگاری کرده است.
مانند فروش اموال کهنه ،سد معبر ،ترافیک، آزار و ازیت و.
.
.
»
شاه عباسی حد فاصل بلوار دانشکده تا میدان کرج یکی از قدیمی ترین و اصیل ترین مناطق شهر به دلیل تراکم بالای سکونت روزانه تعداد قابل توجهی از زنان و دانش آموزان را در خود جای داده است.
ساعتها قدم زدن در این منطقه کوچک به من نشان داد، دست فروشان این منطقه در غالب و شکل دست فروشی جرائم متعددی از قبیل فروش اموال کار کرده بدون مجوز، تکدیگری، مزاحمت، سد معبر، ترافیک، فروش چاقو و سلاحهای سرد را انجام میدهند.
دوباره ماشین زمان من را برمیگرداند به سال اول دانشکده، کلاس جامعه شناسی جزایی، ترم اولی بودم و جویای نام کلمات اساتید را مانند ضبط صوتی حفظ کرده ام.
استاد همیشه میگفت: «وجود افرادی با این اوصاف چندین خطر را برای منطقه مسکونی ایجاد میکنند، اولا: خود این دست فروش نما ها با تجمع زیاد منطقه را از حالت استاندارد شهری خارج و دوما: عده ای که برای خرید این گونه اسباب به آنها رجوع میکنند اغلب این افراد با سابقه قضایی ومخاطره آمیز هستند که بهداشت روانی جامعه مخصوصا زنان و دانش آموزان را به خطر میاندازند».
صدای سوت چایی ساز من را برمیگرداند به امروز، علنا عابر پیاده برای عابرین به دلیل ازدحام جمعیت قابل استفاده نبود و افراد برای عبور مجبور بودند داخل حریم خیابانها رفت و آمد کنند هنوز قلبم برای پسر بچه دانش آموز دبستانی درد میکند با وجود قد کوتاه و سن کم دست مادرش را گرفته بود و برای اتومبیلها دست تکان میداد که آهسته حرکت کنند.
شهرداریها به عنوان متولی شهر طبق بند نخست ماده ۵۵ قانون شهرداری مصوب ۱۳۳۴ ، میگوید: طبق این ماده به شهرداری تکلیف شده است که با هرگونه سد معبری برخورد کند، بر این اساس نیازی نیست که حتما سدکننده معبر مجرم باشد.
سدمعبر طبق قانون خود تخلف محسوب و شایسته برخورد به شیوه جمع موانع سد کننده برای رفع این مشکل است.
بر اساس آن شهرداری به عنوان رفع کننده سد معابر معرفی شده است.
غلامرضا رضوانی، معاون خدمات شهری شهرداری کرج، درباره این دستفروشان گفت: مرتبا همکاران این دستفروشان را در ساعات مختلف جمع آوری میکنند.
وی افزود: این دستفروشان زمانی که همکاران ما حضور ندارند دوباره شروع به فعالیت میکنند، در شرایط اقتصادی مردم همکاران ما مدارا را بیش از حد انجام میدهند اما اصولا باید این رفتار جمع آوری شود، جمع آوری هم درگیری و مسائل این چنینی را بوجود میآورد.
رضوانی گفت: حتما در ساعات رفت و آمد مدارس و روزمرگی مردم به همکارانم تاکید میکنم با مستقر شدن در این منطقه این مساله را سامان دهی کنند.
حوالی ساعت ۱۱ صبح همان روزی که قدم میزدم وارد سوپر مارکت شدم تا شاید با خوردن جرعه آبی حالم بهتر شود، از صاحب مغازه درباره این همه تجمع مخاطره امیز افراد پرسیدم، گفت: بعضی شبها برای حفظ اموالم مجبورم شاگردی را داخل مغازه نگه دارم تا بیدار بماند و مراقبت کند، روزها هم که ۲ نفر را در اختیار گرفتم تا مراقب وسایل مغازه باشد.
از دور بین مدار بسته و گاو صندوق تا هر روشی برای محافظت اموالم انجام میدهم که سرقت و زور گیری اتفاق نیفتد.
چای سیاه را داخل قوری میریزم، یاد سیاهی کیسه ای میوفتم که امروز خانمی دست فروش تعارف زد اول فکر کردم شکلات است بعد دیدم که مواد مخدر است!قدمی به عقب رفتم متوجه چاقو هایی شدم که اصلا شبیه به چاقوهای میوه خوری برای دست فروشی نبود بیشتر شبیه به همان لوازم ممنوعه قانون بود.
میز تحریر ام پر از کتابها و مصوبات و آیین نامههایی است که میگوید بعضی رفتارها نه تنها جرم است که جرم مشهود نام دارد یعنی جرائمی انجام میشود در ملا عام که باید فورا بدون تشریفات پیگیری ومورد تعقیب قضایی قرار گیرد.
با تلاشهای زیاد خبرگزاری فارس متاسفانه امکان مصاحبه با نیروی انتظامی را پیدا نکردیم، مرجعی که حتما توضیحات بیشتری در خصوص برخورد یا علت عدم برخورد با این دستفروشان را میتوانست ارائه کند.
اما مطمئنم این خرید و فروشهای صورت گرفته در این منطقه اغلب در پازل تعریف جرم و جرم مشهود قرار میگیرند و باید سریعا توسط نیروی انتظامی شناسایی، ضبط و پیگیری شود.
چایی آماده است، خانه گرم و چراغ خانه روشن است ترسم کم شده اما تمام نشده است، تمام فکرم معطوف به امروز است در آخر روی کاغذ ام مینویسم: برای مبازره با سدمعابر و دست فروشان متکدی باید ریشههای این امر را خشکاند و گرنه این افراد تنها از منطقه ای به منطقه دیگر منتقل و ناامنی را مانند ویروسی انتشار میدهند باید تمام ارگان هابا ایجاد بستر مناسب به کمک شهرداری و دستگاه قضایی بیایند تا شهرداری به عنوان متولی اصلی این امر عملکرد و توانایی برخورد درست را داشته باشد.
منبع فارس برچسب ها: حوالی میدان مرکزی کرج، اطراف امامزاده حسن؛ گروهی از دستفروشان که مسیر را برای تردد عابری سخت کردند و سد معبر قلمداد میشوند اقدام به فروش کالای ممنوعه میکنند؛ برخی از این اقلام دزدی و برخی دیگر در گروه مواد مخدر قرار میگیرد، حتی چاقوهایی که از آن ب
از شما سپاسگزاریم که نظرات و پیشنهادات سازنده تان را با ما در میان می گذارید