طلاق در زمره غمانگیزترین پدیدههای اجتماعی است که بر جامعه آثار شومی برجای میگذارد، طلاق و فروپاشی کانون خانواده معضل اجتماعی است که پیامدهای آن از مشکلات بزرگ جوامع کنونی بهشمار میرود ولی در شرایط حاضر بهصورت متداولترین راه حل یک ازدواج ناموفق درآمده است.
مجید اسفندفر/امروزه در ایران شاهد افزایش برخی از معضلات اجتماعی هستیم و طلاق از جمله معضلاتی است که افزایش آن طبق آمارهای نگرانکننده رسمی و غیررسمی و اظهاراتی که توسط مسئولین دادگاه خانواده ارائه شده شکل چشمگیر و خطرناکی به خود گرفته است.
طلاق یک آسیب اجتماعی تلقی میشود که ریشه در تغییر و تحولات گوناگون اجتماعی، فرهنگی، زیستی دارد و میتواند زمینهای باشد برای فرار و فساد اخلاقی و باتوجه به پیش داوری منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه میتوان مشکلات اجتماعی و اقتصادی را نیز به آن افزود که میتوان با انتخاب صحیح همسر و بهکار بردن آموزههای اسلامی در زندگی از این پیامدهای شوم جلوگیری کرد.
طلاق در لغت به معنی گشودن گره و رها کردن است و در زندگی زناشویی طلاق یعنی از هم پاشیده شدن زندگی یا از بین رفتن تعادل در زندگی و پدیدار شدن رنج و عذاب برای فرزندان.
خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و منشا فرهنگها، تمدنها و تاریخ بشر بوده است ،امروز ما شاهد روند روبه رشد این معضل اجتماعی هستیم و خانواده که اصلی ترین نهاد اجتماعی است در معرض پیامدهای ناگوار پدیده طلاق قرار دارد.
تبعات طلاق منحصربه خانواده نیست بلکه باعث متزلزل شدن جامعه نیز می شود،گسستن رابطه زناشویی و رها ساختن زندگی مشترک، زن و مردی را که به هم پیوسته بوده اند را به راههای گوناگون می کشاند، از طرفی دیگر مشکل وجود فرزندانی در خانواده های طلاق که ناچارند به زندگی در کنار یکی از والدین بسنده کنند و روزگار را زیر سایه ناپدری یا نا مادری سپری کنند، مسئله دیگری است که بسیاری قصه های غم انگیز آنرا شنیده ایم.
این واقعیت را هر کسی می تواند دریابد که سابقه طلاق در زندگی هر فردی به عنوان یک نقطه منفی و ضعف محسوب می شود،پس ایجاد چنین نگرشی در سطح جامعه و تلقی منفی از ((طلاق)) و زنان و مردان مطلقه،از مهمترین عوامل بازدارنده از طلاق است.
فرار از زیر بار مسئولیت از یک سو و عدم تعهد دایمی به یک زندگی مشترک ، به بن بست رسیدن و پوچی در زندگی و مشکلاتی مثل بیکاری ، فقر، اعتیاد ، چشم هم چشمی ، اعتماد نداشتن به توانایی های همدیگر ، عدم شناخت کافی از یکدیگر و توجه به ظواهر زندگی از معضلات اجتماعی جامعه بخصوص معضل طلاق است .
طلاق معلول یک علت تنها نیست بلکه علل متفاوتی در به وقوع پیوستن آن نقش دارند که برخی از این علل مربوط به قبل از ازدواج وعدم شناخت و یا عدم دقت در انتخاب شریک زندگی است و برخی هم مربوط به بعد از ازدواج؛ مانند عدم درک متقابل، مشکلات اقتصادی، انتظارات نامعقول در زندگی، بیتوجهی به خواستههای یکدیگر، رعایت نکردن اخلاق اسلامی و یا روابط خارج از عرف دینی میباشد.
صرفنظر از علل، این پدیده شوم میتواند آثار زیانبار و ویرانکنندهای را بر پیکره اجتماع وارد کند و اولین قربانی این پدیده شوم زن مطلقه میباشد که طلاق میتواند زمینهساز ورود او به بسیاری از جرائم باشد.
و میتوان با انتخاب صحیح و عقلانی و قرار دادن معیارهای دینی بهعنوان معیارهای اصلی در ازدواج و انتخاب همسر و رعایت اخلاق و دستورات اسلامی از گسترش طلاق و پیامدهای ناگوار آن بر خانواده و جامعه جلوگیری کرد.
از شما درخواست میکنیم نظرات و تجربیات گرانبهایتان را با ما به اشتراک بگذارید