در عصر حاضر نظام سیاسی مردم سالاری با مشارکت سیاسی مردم شکل میگیرد.
زری اسفندفر/وجود حکومت برای جوامع بشری ضرورتی است که عقل به آن حکم میکند.
یکی از خصوصیات مکتب سیاسی اسلام نسبت به سایر مکاتب، فراهم آوردن زمینه مشارکت همه قشرهای مردمی در تمام مراحل تصمیمگیری و سرنوشت ساز است.
چرا که احکام اسلامی تا روز قیامت باقی و الزم الاجرا است و اجرای احکام الهی جز از رهگذر برپایی حکومت اسلامی، امکانپذیر نیست.
مشارکت سیاسی که به موجب آن شخص اراده خود را جهت مشارکت در حاکمیت جامعه به کار میبرد، حق هر شهروند است و از طرفی دیگر تکلیف شرعی هر مسلمان است که برای برپایی حکومت دینی و نظارت مستمر بر اعمال حاکمان وارد این مشارکت شود.
در صورت عدم مشارکت سیاسی، جامعه دچار هرج و مرج شده و امکان اجرای احکام شریعت از بین خواهد رفت.
نظام جمهوری اسلامی ایران که از احکام نورانی اسلام الهام گرفته است، حکومت را برخاسته ازموضع طبقاتی و سلطه گری فردی یا گروهی نمیداند، بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی هم کیش و هم فکر میداند که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی بگشاید.
در ایجاد نهادها و بنیادهای سیاسی که خود پایه تشکیل جامعه است، براساس تلقی مکتبی، صالحان عهده دار حکومت و اداره مملکت میگردند و این امر جز در گرو مشارکت فعال و گسترده تمامی عناصر اجتماع در روند تحول جامعه نمیتواند باشد.
با توجه به این ، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زمینه چنین مشارکتی را در تمام مراحل تصمیم گیریهای سیاسی و سرنوشت ساز برای همه افراد اجتماع فراهم ساخته است.
در حاکمیت دینی حضور مردم در صحنه انتخابات و مشارکت سیاسی آنان یک نقش تزیینی نیست.
در عین حال که حضور و شرکت در انتخابات طبعاً نشان دهنده نوعی حمایت و پشتیبانی از نظام حاکم است، ولی رأی مردم نقش دارد و مردم در چارچوب احکام اسلام تصمیم گیرنده اصلی هستند.
در اصل ۳۶قانون اساسی آمده است که حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست، و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخت است.
هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.
یکی از مهم ترین مسائل در بحث مشارکت سیاسی، توجیه افرادی است که مشارکت نمی کنند.
به طور کلی می توان گفت که یکی از دلایل شرکت افراد در امور سیاسی و اجتماعی پیوستن به جمعیتی است که به گونه ای آرزوها، ارزش ها و نارضایتی های آنان را منعکس می کند و اساساً انسان موجودی اجتماعی است و اجتماعی بودن او تنها برای برآوردن نیازها نیست، بلکه بهره مندی انسان از قوه ی تفکر، این حیات اجتماعی را به طور فطری در او پدید می آورد که یافته های فکری و مکنونات خویش را با دیگران در میان بگذارد.
هر قدر شهروندان به تعلقات مشترک میان خود آگاهی بیشتری داشته باشند، بهتر می توانند تصمیم های سیاسی را که به مصالح عام نزدیک تر است، تشخیص دهند.
البته این در صورتی است که امکان واقعی انتخاب و مشارکت را در اختیار داشته باشند.
از شما سپاسگزاریم که نظرات و پیشنهادات سازنده تان را با ما در میان می گذارید