این کلمات اختصاصی از بررسی زبان محلی در روستای دروان انجام شده است.
لطفا شما هم بعد از مطالعه این مقاله کلمات محلی روستای خود را در قسمت نظرات در پایین صفحه بنویسد تا تا بتوانیم این کلمات را کامل کنیم.
۱-سوچال: جایی که کوزه بزرگ گلی را اب پر میکردند و انجا میگذاشتند خنک بماند
۲-کندیل: چیزی را که با گل درست میکردند جای ارد و چیزای دیگر بود
۳-پاتنین: سینی چوبی که برای پاک کردن گندم و غیره بکار میبردند
۴-ایزیار: از پشم گوسفند درست میشود برای قاطر پالان درست میکنند
۵-توکِن: شیرداغکن که برای روغن داغ کردن و پیاز داغ برای غذا بکار میرفت
۶-نو: چوب بزرگ که داخلش را خالی میکردند و برای اب خوری گوسفند استفاده میکردند
۷-دمرغول: کسی که روی شکم میخوابد
۸-انجار: خانه چوبی درست میکردند انجار میریختند که وقتی گل میریزند پایین نیاد
۹-عَرکوت: جایی که سنگ و چیزی های دیگر روی هم انباشته میکردند
۱۰-هَرده: به سنگ های ریزه هایی که موقع ساخت دیوار سنگی داخل دیوار میریختند
۱۱-بِنِکَر: ته دیگ
۱۲-افن دَرِ: خجره جهت خرد کردن چوب
۱۳-مُشکلان: وسیله ای شبیه صندوق که خوراکی سنجد و توت و گردو و غیره داخل ان میگذاشتند
۱۴-نوکاس: سنگی که لبه پشت بام میگذارند
۱۵- لبدار: چوبی که لبه اخور گوسفند میزارند
۱۶-جازن: هاونگ سنگی
۱۷-بام لو: لبه بام
۱۸-اُشکار: شکارکل و بز کوهی
۱۹-گل او: نوعی گل مانند دوغ آب که به دیوار میزند جای رنگ در قدیم
۲۰-چوچک: گنجشک
۲۱-یَزنه: داماد
۲۲-انگم: شیره ای که از درختان میزند
۲۳-گِلِ بام: وقتی که چوب های بام را در جای خود میگذارن روی آن را با گل می پوشاندن بجای طاق زدن و آسفالت و ایزوگام
۲۴- ناکک ناکک: بریده بریده صحبت کردن از ترس و یا ناتوانی
۲۵- سیفکی لاویه: دره سیبک (نام منطقه در سوی پشت)
۲۶- اُشکارواش: نوعی علف برای چهارپایان
۲۷- توله واش: نوعی علف برای اسب و قاطر
۲۸- بِتِّه: بوته
۲۹-آجه: آب جوب را به قسمت مساوی بین چند جوب تقسیم کردن
۳۰-سیا وی: یک نوع درخت بید
۳۱-لَسِ گوش: به ادم ها بی تفاوت که اهمیتی به حرف دیگران نمیدهند
۳۲-خشت بخور: سر خوردن، لیز خوردن
۳۳-گو آله: وسیله ای که روی چهار پا میندازن برای بار ماسه و کود
۳۴-هاکت بار: باری که اویزان به پشت چهارپاست.نامنظم.
۳۵-لیله: جوجه پرنده
۳۶-پوشه لا: پوست گردو
۳۷- چَره:قیچی که پشم گوسفند رو کوتاه می کنند
۳۸-واریبن: کوتاه کردن پشم گوسفند
۳۹-خیره سر:حرف گوش نکن
۴۰-لاغه: یک طرف از باری که روی چهارپا میذارن
۴۱-ولوزه: بعد از برداشت گردو به گردوی اضافه ای که رو درخت مانده یا رو زمین ربخته رو جمع می کنن
۴۲-وِندر:گیج ، عقب افتاده
۴۳-بیخ:پایین. زیر
۴۴-سوی سر: سمت یال کوه .جایی از کوه که به سمت آب ریز سمت دیگه کوه
۴۵- ورمال:راه رفتن در کوه در میانه در طول کوه
۴۶-کوجه بیشی: کجا رفتی
۴۷-بند :صخره سنگ دارای ارتفاع.پرتگاه
۴۸- رونا:راهی که از تردد زیاد دام ایجاد میشه
۴۹-مُشکِ کِلنگ:کلنگی که تیز نیست .بخاطر کار کردن زیاد با کلنگ نوک ش را دو پهن کرده
۵۰-گُره:دره تنگ کوه
۵۲-عسل:استخر
۵۳-عسل مگس:زنبور عسل
۵۴-کُم: زنبور قرمز درشت
۵۵-ایشتیل:شل و ول و شلخته
۵۶-ایسه:حالا
۵۷-کاوی: بره دوسال ه
۵۸-مرجو: عدس
۵۹-وربغل:کسی رو زیر بغل گرفتن .با ی دست بلند کردن
۶۰-کُرِس:محل نگهداری بزغاله و بره که با چوب درست میکنند
۶۱-توقولی:دام ی ساله
۶۲-مُنقال:علف را گرفتن با ی دست و بردن
۶۳-کله: سر
۶۴-شقه: پیشانی
۶۵-لمچ: لپ
۶۶-لوشه : لب
۶۷-چکن: چانه
۶۸-کوتار: فک
۶۹-ارسک: آرنج
۷۰-خرک: کتف
۷۱-اولپ:آبگاه
۷۲-دوش: شانه
۷۳-پره: پهلو
۷۴-مهره :پس گردن
۷۵-کولو : محل اتصال راان به لگن
۷۶-کله کین انگوششت :انگشت کوچک پا و دست
۷۶-قر: قوزک پا
۷۷-وک : قلوه
۷۸-خیک :شکم
۷۹-اشکم : شکم
۸۰-میجک :مژه
۸۱-موفور :بینی دماغ
۸۲-گره gera :مشت
۸۳-نیمتا :نصف بدن
۸۴-اسکنجک: سکسکه
۸۵- پوزار: کفش
۸۶-شندر: شلخته و بهم ریخته
۸۷-بام گردان سنگ: سنگی که به عنوان غلطک در پشت بام های گلِی استفاده میشود
۸۸-دریجه: دریچه ای که رو سقف پشت بام طویله برای تهویه هوا تعبیه میشده
۸۹-خاله وره: بره تازه متولد شده
۹۰-سِنگل: گلوله هایی مانده به جا از پشگل گوسفند که به پشم پشت دنبه میچسبه
۹۱-مِشکفی: مخلوط مغز گردو و شیره توت
۹۲-ورفه شیره:مخلوط برف و شیره
۹۳-اوزان:آویزان
۹۴-کُلبر: هوا کش تنور که در قسمت پایین آن قرار دارد
۹۵-کش تفنگ: تیرکمان
۹۶-تیریکه مار:نوعی مار باریک که به صورت جهشی حرکت میکند
۹۷-تول : گل(مخلوط آب وخاک)
۹۸-لا: سیل
۹۹-وامیجوره: دنبال چیزی گشت
۱۰۰-کله گی: چرم تا بند برزنتی که به سر الاغ و اسب و قاطر بسته میشود تا طناب و زنجیر و دهنه وصل گردد
۱۰۱-رانکی: نوار چرمی که به پشت ران حیوان بسته میشود
۱۰۲-تنگ: وسیله ای که با نخ زخیم بافته میشود و برای نگه داری پالان استفاده میشود
۱۰۳-قاچ: جلوی پالان که به صورت مثلث شکل میباشد گفته میشود
۱۰۴-پشت بلکی: تکه فرشی که روی کپل چهارپا بسته میشود
۱۰۵-انزلی: زنگوله های مسی که به صورت ردیفی روی رانکی بسته مشود
۱۰۶-اوصال: زنجیری که برای کنترل حیوان استفاده میشود
۱۰۷-پالان: وسیله ای که بر پشت چهارپا میگذارند که روی آن راحت تر بنشینند
۱۰۸-کشی: وسیله ای که از تنگ بلند تر بوده و بار را با ان میبستند
۱۰۹-سیخک:تکه چوبه تیز شده ای که برای دواندن چهارپاه استفاده میشده که ان به پشت گردن وگپل حیوان فشار میدادند
۱۱۰-سینه بند: نوار چرمی یا پارچه ای که برای عقب نرفتن پالان حیوان استفاده میشده
۱۱۱-مگس پران:وسیله چرمی که ریش ریش شده و روی پیشانی حیوان بسته میشده
۱۱۲-مهره شقه:مهره های رنگی که برای زینت و چشم نخوردن حیوان روی پیشانی بسته میشده
۱۱۳-کَل خاک: خاکستر کرسی
۱۱۴-کرسی چاله: چاله ای که در خانه کرسی را درآن بر قرار میکردند
۱۱۵-آزِنگل:درب محل جداسادی انبار وگوسفندان در طویله,
۱۱۶-کولی:بزغاله
۱۱۷-وَرِک بته: بوته خاردارکه دراواسط فروردین در اطراف کرج وحاجی آبادگل به رنگ زرد مایل به حنایی میداد
۱۱۸-پشمه جوروب: جوراب پشمی
۱۱۹-چور کردن: چرب کردن دست وپا با دنبه یا پی وروغن
۱۲۰-بُنجه کله:مو فر فری یا وز وزی
۱۲۱-وَل دیم: کج شده یا افتاده
۱۲۲-چَمبل:چوبی که شبیه عددپنج درست مکنند برای سر طناب بار۱_دیم:صورت
۱۲۳-کوپّاه:علف های ذخیره شده در فضای باز برای استفاده زمستان دام
۱۲۴-لوک:علف چیده شده در کوه جهت خشک شدن
۱۲۵-دیم:دوبار تایب شده و همان صورت
۱۲۶-دابیست:چند ساعت قبل
۱۲۷-چِکّن لرز:لرزش چانه بخاطر سرما
۱۲۸-جِفتِک:لگد انداختن خر و قاطر و…
۱۲۹-خر لَمچ:دهن گشاد و بزرگ و کج و ماوج. ادم بدهن
۱۳۰-کوپاه چاله:محلی که انتخاب میشد برای دپو و ذخیره علف
۱۳۱-مان دِلِه:میان وعده برای دام های گوشتی هم بکار میره
۱۳۲-دلو چه:دلو چه یکی از عناصر معماری در خانه های قدیمی دروان است که در بسیاری از خانه های قدیمی دو تاقچه ی نسبتا عمیق تر با ابعاد یک در نیم متر مجهز به درب دو لنگه ی چوبی کوچک و دارای قفل و چفت جهت نگه داری نان و برخی اقلام خوراکی و همچنین برخی مدارک مهم و امانت ها استفاده می شده است .
۱۳۳-گندک: پنبه
۱۳۴- بلته پلته : در عملیات نخ ریسی پنبه ای ، به منظور آماده سازی الیاف پنبه برای نخ ریسی ابتدا رشته های پنبه را با دست و با کمک به قطعه چوب به اندازه ی بیست سانت به صورت لوله ای درآورده و پس از آن چوب را از بین آن خارج می کردند . استوانه های پنبه ای اخیر که در نخ ریسی از آن استفاده می شد را پلته گویند .
۱۳۵- کجول :صفحات چوبی تو گودی که معمولا سوغات شمال بوده و از آن به عنوان سینی های بزرگ جهت آماده سازی کشک و مغز گردو و خمیر کردن آرد استفاده می کردند .
۱۳۶-لویک: نوع بزرگ کچول را لویک می گویند .
۱۳۷-سولقه: سولقه نوعی بشکه های کوچک چوبی با ظرفیت کمتر از پنجاه لیتر و مخصوص مایع زدن شیر و غیره بوده است
۱۳۸-مشبه: ظرفی مسی گلدانی شکل به ظرفیت کمتر از پنج لیتر دسته دار که خانمها در حمام استفاده می کردند . معادل تاس با لگن آقایان بوده است
۱۳۹-گوراش:بزرگ شدن بچه.سن بلوغ
۱۴۰-گوراش گیرده:بچه بزرگ شده است . بالغ
۱۴۱-وی گیردم: بدم امد.حالم بد شد
۱۴۲-اشکم داره:زن باردار
۱۴۳-انگل: پستان گوسفند
۱۴۴-شاه انگل-پستان گوسفند با نوک بلند
۱۴۵-کُچ انگل- پستان گوسفندی که خروج شیرش نا مناسب است
۱۴۶-کِر کِرک: وسیله ای که زیر درخت توت را تمیز می کنند .
این کلمات اختصاصی از بررسی از زبان در روستای دروان انجام شده
لطفا کلمات محلی روستای خود را در قسمت نظرات در پایین صفحه بنویسد تا تا بتوانیم این کلمات را کامل کنیم
منبع: کرجشهر
از شما سپاسگزاریم که نظرات و پیشنهادات سازنده تان را با ما در میان می گذارید