پ
پ

احساسات بخش جدایی‌ناپذیر پیام‌های رسانه‌‌ای هستند که عنصری حیاتی در شکل‌دهی به روایت‌های جمعی ما محسوب شده، چگونگی واکنش به این روایت‌های مشترک را تعیین می‌کنند.

مصطفی جعفری/این در حالی است که احساسات می‌توانند تفرقه‌افکن و طردکننده نیز باشند.
با وجود چنین اهمیتی، آن‌ها عموماً در تحقیقات رسانه‌ای نادیده گرفته می‌شوند.
از بارزترین تمایزها بین جلوه‌های تولید شده توسط متن و پیام‌های بصری، تأثیر بر احساسات است؛ تصاویر می‌توانند افراد را به یک مسیر عاطفی بکشانند، به وسیله رنگ، نور و خطوط، مستقیماً روی عواطف تاثیر ب­گذارند و پدیده‌ها را با سرعت و دقت بیشتری به ذهن مخاطب منتقل ­کنند.
تصاویر به لطف قابلیت نمادنگاری و ماندگاری طولانی در حافظه و قابلیت شرطی سازی ومهم‌تر از همه قابلیت همزادپندازی بالا، به صورت مستقیم مسئول برانگیختن احساسات شخص می­‌شوند؛ درصورتی که متن تفکر منطقی و استدلالی را وادار به فعالیت می­‌کند.
یکی از بزرگ‌ترین سؤالاتی که در عصر حاضر رسانه مطرح بوده و هست، میزان صحیح استفاده از ابزارهای برانگیختن احساسات در بطن پیام‌های رسانه‌ای است.
در خبرنگاری کلاسیک، که تصاویر نقش بسزایی در جهت‌­دهی و حمایت از ایده موجود در خبر نداشتند، خبرنگاری و روایت اتفاقات به صورت صحیح، باید در چهارچوب منطقی و استدلالی شکل می‌گرفت.
در این سبک دوگانه‌ای بزرگ بین احساسات و عقل مطرح بود که به وضوح، استفاده از احساسات در بیان یک پیام رسانه‌ای را کاری غیر حرفه‌ای و نامناسب می‌دانست؛ اما حقیقت این بود که در تمام دوران‌ها، طراحان پیام‌های رسانه‌ای مقداری از عناصر احساسی را مانند خونی گرم به جسم سرد گزارش‌های عقلانی خود اضافه می‌کردند.
بر اساس مطالعات روانشناس برنده جایزه نوبل، دنیل کانمن، نود درصد تصمیمات انسان‌ها، حتی در مسائل مالی، بر اساس احساسات گرفته می‌شود.
رسانه به عنوان پدیده‌ای که رسالتش اثرگذاری بر افکار عمومی‌ست، به میزان زیادی تحت تأثیر سلیقه مخاطب خود قرار می‌گیرد.
با گذشت زمان و همه‌گیری شبکه‌های ، در دسترس قرار گرفتن تصاویر و همچنین رقابتی شدن فضای ژورنالیسم تصویری می­‌توان گفت رسانه نمی‌تواند مسیر خود به سمت محور قراردادن عواطف را انکار کند؛ هر تریبونی که زودتر دست از انکار این حقیقت و اصرار بر نامناسب دانستن فضای احساسی روایت بردارد و تغییر را بپذیرد، می‌تواند نوع و میزان احساسات پمپاژ شده به بدنه جامعه را کنترل کند.
تصاویر درحال پررنگ‌تر شدن هستند و دانش مربوط به خلق تصاویر و تأثیرگذاری آن بر روی مخاطب روزبه‌روز دقیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود.
در کنار مفهوم افکار عمومی، مفهوم دیگری به نام احساسات عمومی مطرح می‌شود که سرعت و دقت تأثیرگذاری بیشتری دارد؛ لذا عدم کنترل صحیح روی انتشار محتواهای تصویری، می‌­تواند فاجعه بزرگی برای یک جامعه به بار بیاورد.
ایجاد بار احساسی توسط رسانه، به خودی خود کنش اشتباه و خطرناکی نیست، اما باید توجه داشت که این فضای احساسی، موجب بی‌اهمیتی عقل و استدلال نشود؛ به بیان دیگر، میزان احساسات تزریق شده به رگ­‌های جامعه توسط رسانه‌­ها، باید کنترل شود.
قسمت عمده پیشگیری، کنترل و نظارت بر عهده کنش حاکمیت است اما بخشی از این کنترل نیز بر عهده واکنش مخاطب است.
مخاطب باید قادر باشد از تأثیر تصاویر بر احساساتش لذت ببرد اما همچنان، این موضوع را در ذهن داشته­‌باشد که ممکن است احساسی که از دیدن این تصویر برایش به‌­وجود می‌آید، علی­‌رغم قابل درک بودن، درست نباشد.
بنابراین نباید بر اساس یک احساس نادرست تصمیمی بگیرد و کنشی انجام دهد.

امتیازی که دیگران به این خبر داده اند!
     

از شما سپاسگزاریم که نظرات و پیشنهادات سازنده تان را با ما در میان می گذارید

  • دیدگاهتان فقط و فقط در رابطه با همین مطلب باشد.
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما بررسی نخواهد شد.
  • هدفتان از ارسال دیدگاه تبلیغ یا بک لینک نباشد. در غیر اینصورت دیدگاه حذف می شود.
  • به دیگران توهین و اهانت نکنید

تصویر